|
چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:, :: 18:48 :: نويسنده : فرشته
كــاش گاهي خدا
پاسخ یکی از بهترین دوستا و همدردهام
نظرات شما عزیزان: داداش ایلیا
![]() ساعت15:55---20 بهمن 1391
سلام
بارها گوشت را گرفته و غرغرهایت پایانی ندارد .. میدانی اصلا این مشکل آدمهاست نه خاص تو من .. این درد ماندگار خود بینیست و خود خواهی آدمها .. گوشت را سفت بپیچاند باز هم خواهی گفت آخ و این خود غری دیگر است . خدایای گوشمان را نه .ولی دلمان را بپیچان سمت خودت .. درست همان سو که تو میخواهی همان جا که بوی نفسهایت فضایش را عطر آگین کرده . آری همان سمت نگاهت همان سو را میگویم . ایلیا
سلام ببخشید مزاحم شدم/اشتباه مزاحم شدم/اصلا برای چی مزاحم شدم؟/کاش مزاحم نميشدم/بد موقع مزاحم شدم نه؟/ خیلی بد شد دیگه مزاحم نمیشم/راستی صبر کن حالا که مزاحم شدم یه چیزی رو بهت بگم به شرطی که طاقت شنیدنشو داشته باشی...
. . . میخواستم بگم ببخشید مزاحم شدم ![]()
![]() |